پسرم بو شد اما خدایا شکرت
الهی قربون اون چشم باد کردت بشم من نفس من بمیرم اما هرگز نبینم اون صورت زیبات چیزیش بشه دیروز ورزش داشتین از طرفه مدرسه باهام تماس گرفتن و چون آقای معاون مدرسه آقای تبریزی دوست بابا رضا هستش اول کمی احوال پرسی کرد و گفت بچه ها زنگ ورزش که دلم یهو ریخت گفتم حتما بچم چیزیش شده که گفت زمین خورد و سرش خورد به میله البته ما سریع یخ گذاشتیم دلم طاقت نیاورد سریع رفت مدرسه دیدم زیر ابروی گل پسرم بد جور باد کرده و انگار از داخل خونریزی داشت نوبت دکتر گرفتم که بایدببرمت نکنه خدایی نکرده چیزیت شده باشه ازت پرسیدم گریه که نکردی گفتی چرا یه عالمه گریه کردم خدایا شکرت که چشم بچم چیزیش نشد یا سرش به میله نخورد. ...
نویسنده :
مامان معصومه
9:45